سفیران غیر فرهنگی
به زودی
یادداشت منتشر شده مهدی شریفی در خبرگزاری مشرق
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/297751
پایتخت برای کیست؟
نوروز 90، سریال پایتخت با ایدهای اساسی متولد شد؛ «هجوِ مهاجرت به پایتخت». این موضوعی بود که سیروس مقدم آن را در راس محورهای اساسی سریال میدانست. ناگفته پیداست که مخاطبِ اصلی این سوژه حاشیهنشینها، غیرمرکزنشینها(و به ادبیات محاوره) شهرستانیها بودند. یعنی همهی آنها که سودای زندگی در شهرهای بزرگ را در سر داشته و دارند.
اما ذره ذره و با تولید پایتخت2(در سال 92) و پایتخت3(که چند روزی از اتمام آن میگذرد) چرخشی نرم و آرام در ماهیتِ سوژهِ اصلی این مجموعه شکل گرفت. چرخشی برآمده از اقتضائاتِ بوجود آمده از کارکترها، موقعیتها، تم و قالب داستان(که از ابتدا بهنظر کمتر مدیریت شده میآمد) و در ادبیات جامعهشناختی آن را «کارکرد پنهان» مینامند.
حالا به جرات میتوان گفت مجموعه پایتخت نه «درباره» مسائلِ مربوط به پایتختِ ایران، که «برای» پایتختنشینهایِ غرق شده در زندگی شهریست. اگر در پایتخت1، شهرستانیها مخاطب اصلی سریال بودند، در پایتخت 2 و 3 کلانشهر نشینها میشوند مخاطب اصلیِ داستانها و موقعیتها.
و ماجرای این چرخشِ در سوژه از آنجا پررنگ میشود که باید داستانِ مهاجرین پشیمان از مهاجرت را در زادگاه خودشان پی بگیریم!(اتفاقی که در پایتخت 2 افتاد) اینجاست که بیننده پا میگذارد به دلِ یک زندگی غیرشهری و کارکرد پنهانِ «بازخوانیِ زندگیِ غیر مدرن» بیش از پیش میدرخشد و بدل میشود به کارکرد اصلیِ پایتخت. یعنی یک موفقیتِ بزرگ! یعنی همهی وجه امتیازی که سریال پایتخت نسبت به ساختههای آبکیِ دیگر نوروز دارد. چیزی که هشتاد درصد مخاطبِ ایرانی را راضی میکند و مینشاند پیِ دنبال کردن این مجموعه. چیزی که باعث میشود از هماکنون منتظر تولید «پایتخت4» باشیم!
از چه حرف میزنیم؟
قصد این نوشته تمجیدِ مبالغهآمیز از این سهگانهی(بدون شک) موفق نیست. (که قلمهای زیادی این رسالتِ لازم را به دوش گرفته و خواهند گرفت) بلکه تنها اشارهایست به مهمترین مولفههایِ «زندگی غیر مدرن» که بدست عوامل پایتخت بازخوانی شده است و سپس(در همین راستا) طرح سخنیست برادرانه و از جنس یک «نگرانی» خطاب به این تیمِ خوشذوق و خلاق. (که خدا بخواهد خدمتی باشد حسب وظیفهی دینی و برادریمان) ...
«بسماللهالرحمنالرحیم»
سری اول، از مجموع سوالات پیرامون «سازمان میم»
با سلام و عرض خسته نباشید
محضر مبارک ...
سری اول از سوالاتی که در ادامه تقدیمتان میشود، مربوط به ساختار
کلی و اجرائی «سازمان میم» است. بدون شک اگر امکان دسترسی به چارت اجرائی این سازمان و
شرح وظائف کلی بخشهای مختلف آن وجود داشته باشد، بسیاری از این سوالات به پاسخ خواهند رسید.
لذا خواهشمندیم درصورت امکان، منت نهاده و راهی برای دسترسی به
اطلاعات مربوطه در اختیارمان قرار دهید.
از اینرو، آنچه را که برای پیشبرد این قدم علمی و پژوهش میدانیمان لازم است،
ذکر میکنیم تا به صلاحدید خودتان، جهت رسیدن به پاسخهای مناسب، راهنماییمان کنید.
شریفی و گودرزی
1ـ بهصورت کلی، «سازمان میم» از چه معاونتهائی تشکیل شده است؟ به عبارت دیگر، چه بخشهایی مستقیماً زیر نظر مدیر (ریاست) سازمان مشغول به فعالیت هستند؟
2ـ به صورت تقریبی «چند عنوان» و سِمت (جایگاه) شغلی در چارت ساختاری این سازمان تعریف شده است؟ (مقدار به عدد)
3ـ از میان این سِمتها و مشاغل، چند در صد بر اساس تخصص و مهارت فنی و دانشی (مانند برنامهسازی، حسابداری، طراحی برنامه، کاگردانی و ...) ، و چند درصد بر اساس شرح وظائف (مانند کارهای دفتری، خدماتی ، دستیاری، منشیگری، حراست و ...) مشغول به فعالیت هستند؟
4ـ هر کدام از معاونتها دارای چند سطح سلسله مراتبی است؟ (مثلا معاونت طرح و برنامه خود به چند لایهی مدیریتی تقسیم میشود؟ منظور از لایههای سلسله مراتبی هر معاونت، تعداد سطوح عمودی هر معاونت است)
5ـ آیا «سازمان میم» در مناطق جغرافیایی دیگر (قم، دیگر شهرهای ایران یا مناطق دیگر دنیا) نمایندگی و شعبه دارد؟ به طور میانگین چند نفر در این مراکز مشغول به فعالیت هستند؟ (یا: از کل نیروهای انسانی مشغول در تمامی شعب، چند درصد در شعب فرعی مشغول به کارند؟)
6ـ آیا میتوان گفت تمامی این سطوح اجرائی و ساختاری، بهطور مشخص و بدون تداخل شرح وظیفه مشغول به انجام وظائف محوله خود هستند؟
7ـ در «سازمان میم» خروج از ضوابط تعیین شده و دستورالعملهای سازمانی برای
کارکنان تا چه حد مجاز است؟ (مثلا یک نیرو میتواند در بخشی ورود کند که از حیطهی وظائف او
خارج است؟)
پاسخ به این سوال در قالب یکی از گزینههای:
«خیلی زیاد» ، «زیاد» ، «در حد متوسط »، «خیلی کم» ، «به هیچوجه»
8ـ مدیران عالی «سازمان میم» در جمع آوری اطلاعاتی که در تصمیمگیریهایشان دخیل است مستقیماً مداخله می کنند؟
9ـ آیا مدیران اجرائی در سطوح و سمتهای میانه و متوسط سازمان، در موارد ذیل حق مداخله دارند؟ (اگر مقدور است حدش را مختصر توضیح بدهید)
الف ـ تعیین و تنظیم بودجه واحد خود:
ب ـ ارزیابی عملکرد واحد خود:
ج ـ استخدام و اخراج نیروهای زیردست خود:
د ـ اعطای پاداشهای مالی به نیروهای زیردست خود:
ه ـ تهیه و تولید، منابع مربوط به واحد خود:
و ـ تنظیم برنامهها و پروژههای جدید برای واحد خود:
ز ـ آیا اختیار دارند در واحد خود نوآوری کنند؟ به چه میزان؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سبک مصرف گرایی مدرن با تغییر دیدی که نسبت به مصرف کنند ه دارد و مصرف کننده را به عنوان یک ابزار برای افزایش سود خود می داند که خود این باعث به وجود آمدن اسطوره ای به نام مد و توجه اصلی تولید کنندگان و فروشندگان بر روی ظاهر کالاهست همین باعث به وجود آمدن این است که فرهنگ مصرف در این جوامع روز به روز در حال افزایش است
این نوع نگاه باعث به وجود آمدن یک نوع شی وارگی در عرصه ی توزیع و خرید محصولات شده پدیده ای به نام پاساژ یکی از محور های اصلی ترویج فرهنگ مصرف گرایی است در باز دیدی که از مجتمع سیرنگ در قم داشتم مواردی را که از مظاهر بارز مصرف گرایی مدرن غربی است را مطرح می کنم
- تبرج و تزیین و دکور های بسیار متنوعی که باعث برانگیخته شدن حس تنوع طلبی و برتری طلبی انسان ها می شود
- استفاده ابزاری از زنان برای جلب توجه و در مواقعی برای استفاده از قدرت اقناع زنان برای خرید
- پدیده ای به نام مانکن که باعث نمود پیدا کردن و جلب توجه به کالا که در برخی مواقع که لباس های زنان را می فروشند مانکن ابزاری برای ترویج لباس های نیمه برهنه و در معرض دید جوانان قرار دادن است و نوعی ترویج استفاده ابزاری هم از تمایلات افراد و هم از جایگاه زنان
- نگاه صنعتی نسبت به بازار در این نوع نگاه اصل سود است به هر طریقی که باشد دیکر در این نوع دید کاسب حبیب خداست معنی پیدا نمی کند دیگر در این نوع دید پذیرفتن اقاله مومن معنی ندارد و شما این نئشته را همیشه در اگثر مغازه ها می بینید (جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود)
- استفاده از رنگ ها برای جلب توجه خریداران
- دور هم جمع کردن چند محور جذب شهر بازی ، فست فود ، مرکز خرید ، برای بیشتر کردن مشتری ها و فروش بالاتر
- ساختن محیط باکلاسی که برای تفاخر کردن خوب به نظر می رسد
- ارائه مارک هایی که تبدیل به اسطوره شده و مردم استفاده از آنان را نوعی به روز بودن می دانند
- با درست کردن ظاهری مناسب برای اجناس مشتری را از تفکر در مورد فایده و ضرورت نیاز به آن جنس باز می دارند اما در بازار اینگونه نیست کما اینکه در توصیه های پیشوایان ما اینگونه خرید و فروش نهی شده
- نبودن ارتباط اینگونه پاساژ ها با معنویت و نبودن مسجد و الگوهای اسلامی در کسب و کار آنها
- ارائه کتاب ها با ظاهری بسیار جذاب برای جلب توجه و فروش زیاد بدون توجه به محتوای کتاب و محتوا های بسیار معمولی و بعضا غیر مناسب را در ظاهری زیبا برای فروش به مردم عرضه می کنند
با توجه به اینکه یکی از اساسی ترین عوامل موثر در سازمان ها محیط است سازمانهایی موفق می شوند که همیشه با رصد نیاز های محیطی و برنامه ریزی برای این نیاز ها خود را با محیط پیرامون خود هماهنگ کنند در حوزه ی فرهنگی به دلیل این که محیط پیرامون سازمانهای فرهنگی ما به شدت متغیر است و عوامل تغییر آین محیط ها نیز زیاد است این مستلزم آن است که سازمانهای فرهنگی ما برای برنامه های خود با نگاه دید به آینده و آینده نگری برنامه ریزی کنند .
مدل ترکیبی فیلیپس
برنامه ریزی استراتژیک به روش مدل ترکیبی فیلیپس (که به کمک آن می توان اهداف ، مامریت ها ، استراتژی ها ، برنام ها و پروژه های واحد ها مشخص شوند )
بدین صورت است که در ابتدا هر واحد ، آرمانهایی که برای آینده ی طویل المدت خود دارد و ماموریت و اهداف بلند مدت خود را بیان کند سپس استراتژی های لازم جهت رسیدن به اهداف را مشخص کند
در نهایت پس از ارزیابی قبل از اجرای این استراتژیها در مواجهه با عوامل داخلی و خارجی ، در صورتی که استراتژی ها در سنجش مثبت ارزیابی گردند ، برنامه ریزی برای اجرایآنها ادامه می یابد . درغیر این صورت اهداف طوری اصلاح می شوند که با امکانات ، وضعیت محیط و شرایط محیطی تطابق داشته باشد
بسماللهالرحمنالرحیم| شروع
رشته مدیریت راهبردی فرهنگ، دل در گرو مطالعه، رصد، فهم و تحلیل فرهنگ دارد و روش مطالعاتی خود را با چارچوب علم مدیریت تعریف و هماهنگ میکند.
«مدیریت راهبردی فرهنگ» حوزهای از شاخهی علوم اجتماعی است که با رشتههای مدیریت، جامعهشناسی، مطالعات فرهنگی، مردمشناسی و ... در ارتباط میباشد.
این وبلاگ، به مثابهی دفترچهی یادداشتی پیرامون مسائل مرتبط با این رشته، توسط جمعی از دانشجویان راهاندازی شده است.
که از این طریق، روند مطالعات، مباحثات و پژوهشهای صورت گرفته به اشتراک گذاشته شود و در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.